/ افتادن/

یا آنچه در زیر پایمان خرد می‌شود بخشی از خود ما نیست؟

وقتی تکۀ کوچکی از یک شاخۀ بزرگ، یا برگی که سبکبال در هوا می‌رقصد، پیش پایم می‌افتد،

وقتی که یک برگ با صدای خردشدن زیر پایم، خودش را به من نشان می‌دهد، در حقیقت خودم را به من نشان می‌دهد.

این مجموعه شامل اجزایی از این جهان است، که هنگام راه رفتن از زمین برداشته‌ام.

گالری سپند/ دی ماه 1403

هر لحظه ميليون‌ها خلق نو صورت می‌پذيرد. مانند صداها و تصاويری که تا لحظه پيش وجود نداشتند.

تمام اين کثرت بي‌منتها يک کل بهم پيوسته است.

وجودی يگانه، که به صورت‌هايی بي‌شمار تجلي می‌يابد.

این مجموعه حاصل تخیل من دربارۀ به وجود آمدن است.

از تجسد فیزیکی تا حضوری ناملموس.

هر نوزاد در اینجا هم جسم است و هم تمثیلی از زایش افکار و عواطف.

گالری آریا / تیرماه 1396